آه مي کشم تو را , با تمام انتظار 
پر شکوفه کن مرا , اي کرامت بهار 
در رهت به انتظار , صف به صف نشسته اند 
کارواني از شهيد , کارواني از بهار 
اي بهار مهربان , در مسير کاروان 
گل بپاش و گل بپاش , گل بکار و گل بکار 
بر سرم نمي کشي , دست مهر اگر , مکش 
تشنه محبتند , لاله هاي داغ دار 
دسته دسته گم شدند , مهره هاي بي نشان 
تشنه تشنه سوختند , نخل هاي روزه دار 
مي رسد بهار و من , بي شکوفه ام هنوز 
آفتاب من , بتاب ! مهربان من , ببار !
علیرضا قروه 
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]


